دبستان دوره اول  میرداماد

دبستان دوره اول میرداماد

logo

دبستان دوره اول میرداماد

ورود
نوشته شده در 20 مرداد 1403، ساعت 05:27

والدین هلیکوپتری

والدین هلیکوپتری

 

والدین هلیکوپتری چه کسانی هستند

می‌دانیم که فرزندپروری و تربیت کودکان فرایندی سخت و در بعضی اوقات طاقت‌فرساست. هر فردی پس از بچه دار شدن آگاهانه یا بر اساس آموخته های ضمنی زندگی سبکی از فرزندپروری را انتخاب می کند. بعضی اوقات این روش‌های فرزندپروری چیزی است که هر والد دقیقا از پدر و مادر خود به یاد دارد، طبق ارزش‌های شخصی یا تقلید از دیگران ایجاد میکند، یا حتی در حین مطالعه و آموزش در وجودش شکل گرفته است. در بین تمام سبک‌های تربیتی متنوع کودک گروهی از پدر و مادرها بر اساس سبک فرزندپروری خود به عنوان والدین کنترل‌ گر یا اصطلاحا هلیکوپتری شناخته می‌شوند. این نام به والدینی داده می‌شود که بر کوچک‌ترین رفتار و حرکات کودک خود نظارت و کنترل دقیق دارند. آن‌ها با دیدن کوچکترین مسئله‌ای که برای فرزند دلبندشان پیش بیاید همانند هلیکوپتر، خود را بالای سر او می‌رسانند، تا از او مراقبت کرده و به سمت آن چه از نظر خودشان صحیح است، هدایتش کنند.

 

عوارض و معایب فرزندپروری هلیگوپتری

در بعضی مواقع آن‌ها مسئولیت کاری که به عهده فرزندشان است، می‌پذیرند برای مثال به جای او تکالیف مدرسه‌اش را انجام می‌دهند. این سبک فرزند پروری علاوه‌ بر این‌ که انرژی زیادی از والدین می‌گیرد باعث می‌شود در شکل‌ گیری شخصیت کودکان و فرایند هویت‌ یابی آن‌ها اختلال ایجاد شود. کودکانی که با روش فرزندپروری هلیکوپتری بزرگ می‌شوند هیچ ‌وقت طعم استقلال را نمیچشند. اکثر اوقات این بچه‌ها شخصیتی وابسته و مطیع را شکل می‌دهند که برای انجام هیچ‌کاری اعتماد به‌ نفس لازم را ندارند. در واقع گاهی از اوقات دلسوزی و مراقبت بیش‌ازحد والدین کنترل‌ گر آسیب‌ها و ماجرایی شبیه «دوستی خاله خرسه» را به وجود می‌آورد که غیر قابل جبران است. در نتیجه شناسایی ویژگی‌های والدین کنترل‌ گر یا مجموعه رفتارهایی که تحت عنوان فرزندپروری هلیکوپتری شناخته می‌شود برای هر والدی مهم و ضروری است. همچنین آگاهی از عوارض این سبک والدگری از جمله مواردی است که در این مقاله به آن می‌پردازیم.

 

۱. والدین کنترل گر کمک های غیر ضروری و افراطی به فرزند خود میکنند

درست است که کودکان خردسال برای یادگیری قوانین جهان به نظارت، کنترل و راهنمایی والدین نیاز دارند اما والدین کنترل‌ گر این کار را به صورت افراطی و در زمان نامناسب به لحاظ رشدی انجام می‌دهند. والدین هلیکوپتری به طور مداوم فرزندان خود را زیر نظر دارند. آن ها معتقدند هنوز فرزندشان آماده انجام کارهای شخصی خود نیست و مدام حواسشان به رفتار کودک است، به محض دیدن کوچکترین تلاش برای انجام کاری این والدین به سمت کودک می دوند و انجام آن کار را به طور کامل بر عهده می گیرند. مثلا زمین خوردن و خراشیدگی بخش طبیعی دوران کودکی است، زیرا کودک در حال یادگیری راه رفتن است، اما والدین کنترل‌ گر ممکن است دنبال کودک راه بروند تا از هر حادثه جزئی یا خراش زانویی جلوگیری کنند و با این کار باعث اختلال در فرایند رشدی او شوند. در مدرسه یک مادر یا پدر هلیکوپتری ممکن است تمام تلاش خود را بکند تا فرزندش را به هدف یا نتیجه خاصی برساند. او نه تنها نظارت می‌کند بلکه به فرزندش کمک می‌کند تا کار یا پروژه‌های مدرسه خود را تکمیل کند. اگر کودک نمره ضعیفی را کسب کند به جای او با معلم صحبت می‌کنند و توضیح می‌دهند. آن ها اجازه هیچ ناکامی و شکستی را به کودک خود نمی دهند.

 

۲. برای این والدین تصمیم گیری مستقل کودک معنایی ندارد

در این سبک از والدگری به تصمیم کودک اهمیتی داده نمی‌شود. والدین هلیکوپتری دوست دارند مستقیما بر کودک تاثیر بگذراند و در تمام تصمیم‌گیری‌های او نقش داشته باشند. تصمیم‌هایی که کودک به طور مستقل و بدون پرسیدن نظر والدین می‌گیرد برای‌شان خوشایند نیست و تحمل آن را ندارند. برای مثال وقتی کودک تصمیم می‌گیرد لباس خاصی را بپوشد آن‌قدر درباره بد بودن آن لباس صحبت می‌کنند تا کودک پشیمان شده و همان لباسی را بپوشد که والد می‌خواهد. والدین کنترل‌ گر ممکن است در حین بازی به کودک بگویند باید چطور بازی کند، یا در انتخاب بازی یا وسایلش سلیقه خود را اعمال کنند.در مدرسه نیز، یک مادر یا پدر هلیکوپتری بهترین دوست فرزندشان را خودشان انتخاب می‌کنند. ترجیح فرزندان آن‌ها معمولا در نظر گرفته نمی‌شود زیرا آن‌ها معتقدند که می‌دانند چه چیزی برای فرزندشان بهترین است. جالب است بدانید والدین هلیکوپتری در آموزش مسئولیت پذیری به فرزندان خود ناتوان هستند. چون این کودکان نه تنها هیچ وقت فرصت تصمیم گرفتن مستقلانه را تمرین نکردند بلکه حتی یاد نمی‌گیرند مسئولیت تصمیمات شان را بپذیرند.

 

۳. والدین کنترلگر کمالگرایی افراطی دارند

والدین کنترل‌ گر عاشق مقایسه کردن فرزندشان با دیگران هستند و به طور مداوم دستاوردهای بیشتری از فرزندان خود می‌خواهند. پدر و مادرهای هلیکوپتری انتظارات تمام نشدنی و سطح بالایی از کودک خود دارند و هیچ وقت احساس رضایت خود را نسبت به کودکشان نشان نمی‌دهند. بنابراین به کودک فشار می‌آورند مطابق استانداردهای آن‌ها عمل کند و تصمیم بگیرد. والدین کنترل گر هر نتیجه‌ای غیر از عالی را از کودک نمی‌پذیرند و مورد تشویق قرار نمی‌دهند. ین موضوع می تواند موجب بروز علائم وسواس فکری در کودک شود گاهی در بین والدین کنترل‌ گر این موضوع شایع است که از کودک خود توقع دارند مثل یک فرد بالغ رفتار کند. گریه نکند جیغ نکشد هیجان زده نشود و همیشه موجب تشویق و تحسین از جانب دیگران شود.

 

۴. این والدین مدام به کودک باج می دهند

گاهی والدین کنترل‌ گر از طریق وعده دادن به کودک او را ترغیب به انجام کاری که دوست دارند می‌کنند. برای مثال به کودکی که دوست ندارد ساکت و آرام بماند، می‌گویند: اگر بچه خوبی باشی برایت اسباب بازی میخرم. این رفتار به کودک این پیام را منتقل می‌کند که هر کاری به‌خودی‌خود هیچ ارزشی ندارد و بهترین رفتار چیزی است که پاداش یا منفعت بیرونی به همراه داشته باشد. والدین هلیکوپتری به جای آموزش ارزش ها مدام رفتار صحیح کودک را با باج دهی تقویت می کنند.

 

۵. والدین هلیکوپتری عشق بی قید و شرط ندارند

در این سبک فرزند پروری اگر کودک مطابق خواسته والدین عمل نکند و انتظارات آن‌ها را برآورده نسازد، عشق خود را از او دریغ می‌کنند. مثلا تنها زمانی او را بغل کرده و اظهار محبت می‌کنند که کودک کاری مطابق میل‌شان انجام داده باشد. به طور نمونه چنین جملاتی نشان‌دهنده این ویژگی است: «اگر می‌خوای دوستت داشته باشم اتاقت رو مرتب کن»، «دیگه دوستت ندارم چون به حرفم نکردی و موهاتو شونه نکردی»، «دختر خوب با مادرش این‌طوری رفتار نمی‌کنه».این کار به کودک پیام مخربی می‌دهد، فقط اگر آن کاری که من می‌خواهم را انجام بدهی دوستت دارم و در غیر این صورت دوست‌ داشتنی نیستی و محبتی دریافت نخواهی کرد. کودکی که این پیام را در ذهنش دارد حاضر است برای دریافت محبت از دیگران هر کاری بکند چون تصور می‌کند فقط در این حالت دوست داشتنی است، بنابراین به راحتی تحت قلدری و زورگویی قرار می گیرد و در روابط سمی و مخرب گیر می افتد.

 

۶. والدین هلیکوپتری همدلی کافی ندارند و همدلی را به کودک آموزش نمی دهند

این والدین هیچ گاه خودشان را به جای فرزندشان نمی گذارند و دنیا را از دریچه آن ها نمی نگرند. آن ها به جای آموزش همدلی با سرزنش و زورگویی از فرزندشان انتظار دارند با دیگران همدلی کند. برای مثال به کودک می گویند: زود باش عروسکت رو بده به دوستت، زود باش ازش معذرت خواهی کن، برو مادربزرگ رو ببوس. در حالی که کودک دلیل هیچ کدام از این رفتارها را بدون آموزش همدلی نخواهد آموخت.

 

۷. ایجاد حس گناه از روش های والدین هلیکوپتری

یکی از راهکارهای این والدین برای مطیع کردن کودک ایجاد حس گناه است. برای مثال: چوتو شیطونی کردی سر مامان درد گرفت، من زندگیمو وقف تو کردم و تو اینطوری جوابمو میدی، من همه جوونیمو به پای تو ریختم ولی تو واسه من کاری نمیکنی. این ایجاد حس گناه از همان دوران کودکی شروع شده و برای همیشه با کودک می ماند.

والدین هلیکوپتری

ویراستار مدرسه
روانشناسی
20 مرداد 1403، ساعت 05:27۲۰ دقیقه مطالعه
والدین هلیکوپتری

 

والدین هلیکوپتری چه کسانی هستند

می‌دانیم که فرزندپروری و تربیت کودکان فرایندی سخت و در بعضی اوقات طاقت‌فرساست. هر فردی پس از بچه دار شدن آگاهانه یا بر اساس آموخته های ضمنی زندگی سبکی از فرزندپروری را انتخاب می کند. بعضی اوقات این روش‌های فرزندپروری چیزی است که هر والد دقیقا از پدر و مادر خود به یاد دارد، طبق ارزش‌های شخصی یا تقلید از دیگران ایجاد میکند، یا حتی در حین مطالعه و آموزش در وجودش شکل گرفته است. در بین تمام سبک‌های تربیتی متنوع کودک گروهی از پدر و مادرها بر اساس سبک فرزندپروری خود به عنوان والدین کنترل‌ گر یا اصطلاحا هلیکوپتری شناخته می‌شوند. این نام به والدینی داده می‌شود که بر کوچک‌ترین رفتار و حرکات کودک خود نظارت و کنترل دقیق دارند. آن‌ها با دیدن کوچکترین مسئله‌ای که برای فرزند دلبندشان پیش بیاید همانند هلیکوپتر، خود را بالای سر او می‌رسانند، تا از او مراقبت کرده و به سمت آن چه از نظر خودشان صحیح است، هدایتش کنند.

 

عوارض و معایب فرزندپروری هلیگوپتری

در بعضی مواقع آن‌ها مسئولیت کاری که به عهده فرزندشان است، می‌پذیرند برای مثال به جای او تکالیف مدرسه‌اش را انجام می‌دهند. این سبک فرزند پروری علاوه‌ بر این‌ که انرژی زیادی از والدین می‌گیرد باعث می‌شود در شکل‌ گیری شخصیت کودکان و فرایند هویت‌ یابی آن‌ها اختلال ایجاد شود. کودکانی که با روش فرزندپروری هلیکوپتری بزرگ می‌شوند هیچ ‌وقت طعم استقلال را نمیچشند. اکثر اوقات این بچه‌ها شخصیتی وابسته و مطیع را شکل می‌دهند که برای انجام هیچ‌کاری اعتماد به‌ نفس لازم را ندارند. در واقع گاهی از اوقات دلسوزی و مراقبت بیش‌ازحد والدین کنترل‌ گر آسیب‌ها و ماجرایی شبیه «دوستی خاله خرسه» را به وجود می‌آورد که غیر قابل جبران است. در نتیجه شناسایی ویژگی‌های والدین کنترل‌ گر یا مجموعه رفتارهایی که تحت عنوان فرزندپروری هلیکوپتری شناخته می‌شود برای هر والدی مهم و ضروری است. همچنین آگاهی از عوارض این سبک والدگری از جمله مواردی است که در این مقاله به آن می‌پردازیم.

 

۱. والدین کنترل گر کمک های غیر ضروری و افراطی به فرزند خود میکنند

درست است که کودکان خردسال برای یادگیری قوانین جهان به نظارت، کنترل و راهنمایی والدین نیاز دارند اما والدین کنترل‌ گر این کار را به صورت افراطی و در زمان نامناسب به لحاظ رشدی انجام می‌دهند. والدین هلیکوپتری به طور مداوم فرزندان خود را زیر نظر دارند. آن ها معتقدند هنوز فرزندشان آماده انجام کارهای شخصی خود نیست و مدام حواسشان به رفتار کودک است، به محض دیدن کوچکترین تلاش برای انجام کاری این والدین به سمت کودک می دوند و انجام آن کار را به طور کامل بر عهده می گیرند. مثلا زمین خوردن و خراشیدگی بخش طبیعی دوران کودکی است، زیرا کودک در حال یادگیری راه رفتن است، اما والدین کنترل‌ گر ممکن است دنبال کودک راه بروند تا از هر حادثه جزئی یا خراش زانویی جلوگیری کنند و با این کار باعث اختلال در فرایند رشدی او شوند. در مدرسه یک مادر یا پدر هلیکوپتری ممکن است تمام تلاش خود را بکند تا فرزندش را به هدف یا نتیجه خاصی برساند. او نه تنها نظارت می‌کند بلکه به فرزندش کمک می‌کند تا کار یا پروژه‌های مدرسه خود را تکمیل کند. اگر کودک نمره ضعیفی را کسب کند به جای او با معلم صحبت می‌کنند و توضیح می‌دهند. آن ها اجازه هیچ ناکامی و شکستی را به کودک خود نمی دهند.

 

۲. برای این والدین تصمیم گیری مستقل کودک معنایی ندارد

در این سبک از والدگری به تصمیم کودک اهمیتی داده نمی‌شود. والدین هلیکوپتری دوست دارند مستقیما بر کودک تاثیر بگذراند و در تمام تصمیم‌گیری‌های او نقش داشته باشند. تصمیم‌هایی که کودک به طور مستقل و بدون پرسیدن نظر والدین می‌گیرد برای‌شان خوشایند نیست و تحمل آن را ندارند. برای مثال وقتی کودک تصمیم می‌گیرد لباس خاصی را بپوشد آن‌قدر درباره بد بودن آن لباس صحبت می‌کنند تا کودک پشیمان شده و همان لباسی را بپوشد که والد می‌خواهد. والدین کنترل‌ گر ممکن است در حین بازی به کودک بگویند باید چطور بازی کند، یا در انتخاب بازی یا وسایلش سلیقه خود را اعمال کنند.در مدرسه نیز، یک مادر یا پدر هلیکوپتری بهترین دوست فرزندشان را خودشان انتخاب می‌کنند. ترجیح فرزندان آن‌ها معمولا در نظر گرفته نمی‌شود زیرا آن‌ها معتقدند که می‌دانند چه چیزی برای فرزندشان بهترین است. جالب است بدانید والدین هلیکوپتری در آموزش مسئولیت پذیری به فرزندان خود ناتوان هستند. چون این کودکان نه تنها هیچ وقت فرصت تصمیم گرفتن مستقلانه را تمرین نکردند بلکه حتی یاد نمی‌گیرند مسئولیت تصمیمات شان را بپذیرند.

 

۳. والدین کنترلگر کمالگرایی افراطی دارند

والدین کنترل‌ گر عاشق مقایسه کردن فرزندشان با دیگران هستند و به طور مداوم دستاوردهای بیشتری از فرزندان خود می‌خواهند. پدر و مادرهای هلیکوپتری انتظارات تمام نشدنی و سطح بالایی از کودک خود دارند و هیچ وقت احساس رضایت خود را نسبت به کودکشان نشان نمی‌دهند. بنابراین به کودک فشار می‌آورند مطابق استانداردهای آن‌ها عمل کند و تصمیم بگیرد. والدین کنترل گر هر نتیجه‌ای غیر از عالی را از کودک نمی‌پذیرند و مورد تشویق قرار نمی‌دهند. ین موضوع می تواند موجب بروز علائم وسواس فکری در کودک شود گاهی در بین والدین کنترل‌ گر این موضوع شایع است که از کودک خود توقع دارند مثل یک فرد بالغ رفتار کند. گریه نکند جیغ نکشد هیجان زده نشود و همیشه موجب تشویق و تحسین از جانب دیگران شود.

 

۴. این والدین مدام به کودک باج می دهند

گاهی والدین کنترل‌ گر از طریق وعده دادن به کودک او را ترغیب به انجام کاری که دوست دارند می‌کنند. برای مثال به کودکی که دوست ندارد ساکت و آرام بماند، می‌گویند: اگر بچه خوبی باشی برایت اسباب بازی میخرم. این رفتار به کودک این پیام را منتقل می‌کند که هر کاری به‌خودی‌خود هیچ ارزشی ندارد و بهترین رفتار چیزی است که پاداش یا منفعت بیرونی به همراه داشته باشد. والدین هلیکوپتری به جای آموزش ارزش ها مدام رفتار صحیح کودک را با باج دهی تقویت می کنند.

 

۵. والدین هلیکوپتری عشق بی قید و شرط ندارند

در این سبک فرزند پروری اگر کودک مطابق خواسته والدین عمل نکند و انتظارات آن‌ها را برآورده نسازد، عشق خود را از او دریغ می‌کنند. مثلا تنها زمانی او را بغل کرده و اظهار محبت می‌کنند که کودک کاری مطابق میل‌شان انجام داده باشد. به طور نمونه چنین جملاتی نشان‌دهنده این ویژگی است: «اگر می‌خوای دوستت داشته باشم اتاقت رو مرتب کن»، «دیگه دوستت ندارم چون به حرفم نکردی و موهاتو شونه نکردی»، «دختر خوب با مادرش این‌طوری رفتار نمی‌کنه».این کار به کودک پیام مخربی می‌دهد، فقط اگر آن کاری که من می‌خواهم را انجام بدهی دوستت دارم و در غیر این صورت دوست‌ داشتنی نیستی و محبتی دریافت نخواهی کرد. کودکی که این پیام را در ذهنش دارد حاضر است برای دریافت محبت از دیگران هر کاری بکند چون تصور می‌کند فقط در این حالت دوست داشتنی است، بنابراین به راحتی تحت قلدری و زورگویی قرار می گیرد و در روابط سمی و مخرب گیر می افتد.

 

۶. والدین هلیکوپتری همدلی کافی ندارند و همدلی را به کودک آموزش نمی دهند

این والدین هیچ گاه خودشان را به جای فرزندشان نمی گذارند و دنیا را از دریچه آن ها نمی نگرند. آن ها به جای آموزش همدلی با سرزنش و زورگویی از فرزندشان انتظار دارند با دیگران همدلی کند. برای مثال به کودک می گویند: زود باش عروسکت رو بده به دوستت، زود باش ازش معذرت خواهی کن، برو مادربزرگ رو ببوس. در حالی که کودک دلیل هیچ کدام از این رفتارها را بدون آموزش همدلی نخواهد آموخت.

 

۷. ایجاد حس گناه از روش های والدین هلیکوپتری

یکی از راهکارهای این والدین برای مطیع کردن کودک ایجاد حس گناه است. برای مثال: چوتو شیطونی کردی سر مامان درد گرفت، من زندگیمو وقف تو کردم و تو اینطوری جوابمو میدی، من همه جوونیمو به پای تو ریختم ولی تو واسه من کاری نمیکنی. این ایجاد حس گناه از همان دوران کودکی شروع شده و برای همیشه با کودک می ماند.